دوگانه مذاکره-عدممذاکره مطرح نیست؛ دولت بعد همسایگان را دریابد
۶ماه تا انتخابات ریاستجمهوری دوره سیزدهم باقی مانده و تقریبا برخی نامزدها با اعلام حضور خود در انتخابات۱۴۰۰، کمکم فضای کشور را به سمت ایجاد فضای انتخاباتی میبرند. نکته بسیار مهمی که باید به آن توجه داشت، سیاست خارجی و اولویتهای دیپلماسی ایران در دولت آینده است. در همین رابطه با مهدی خورسند کارشناس روابط […]
به گزارش اقتصاد ملی آنلاین،مهدی خورسند در ابتدای این گفتوگو به موضوع دوگانه مذاکره-عدم مذاکره که از سوی برخی رسانههای خاص مطرح میشود اشاره کرد و اظهار داشت: تقریبا مدتی است که رسانههای برخی جریانات خاص، در حال ایجاد یک دوگانه مذاکره-عدم مذاکره و تحمیل آن بر جامعه هستند. در این باره باید عرض شود، معتقدم هر جریانی اگر در کشور بر سر کار بیاید، با توجه به ماهیت نظام و اعلان مشخص حاکمیت بر اینکه ایران همواره آماده گفتوگو و تعامل دوجانبه یا چندجانبه با رعایت اصل احترام متقابل و تمامیت ارضی خود است، راه مذاکره بسته نخوهاد شد کمااینکه معتقدم، هیچ نامزد انتخاباتیای چنین خطایی را مرتکب نخواهد شد که ادعا کند دولتش مذاکره نخواهد کرد.
سیاست کلی نظام درباره مذاکره مشخص است و خط قرمز نیز مشخص شده که ایران درباره توانمندی نظامی و دفاعی خود و همچنین بر سر آرمانهایش مذاکره نمیکند که این خط قرمز مورد قبول همه جناحها و جریانات داخل کشور است. پس بنابراین، این خط رسانهای که فلان کاندیدا مخالف مذاکره است، قطعا سوخته و قابل پذیرش نیست و خط باطلی است. اما اینکه درباره تجارب دولتهای مختلف درخصوص مذاکرات و تعیین خط و ربط جدید برای مذاکره و شیوه رسیدن به اهداف ملی از طریق خط و ربط جدید، بحث و نقد شود حرف بسیار منطقی است که اتفاقا نامزدها باید با برنامه دقیق، دیدگاه خود را به رأی مردم بگذارند.
وی در همین زمینه افزود: اینکه کاندیدایی به شیوه مذاکره در دولت اصلاحات یا دولت عدالتمحور یا دولت تدبیر و امید نقد وارد کند، حق قانونی هر نامزد است و نباید رسانهها با هجمه به این انتقادات، راه ارائه راهکار را ببندند.
این کارشناس روابط بینالملل به لزوم توسعه مذاکرات ایران در لایههای مختلف منطقهای و بینالمللی اشاره کرد و گفت: تا زمانیکه حرف از مذاکره مطرح میشود، ذهنها درگیر مذاکرات هستهای ایران و ۱+۵ و مشخصا برجام میشود اما باید این مذاکرات در سطوح مختلف ادامه یابد. متاسفانه یکی از دلایل اصلی مشکلات اقتصادی کنونی کشور، نگاه انحصاری دستگاه دیپلماسی فعلی به ظرفیت غرب و بهخصوص اروپا و آمریکاست. در صورتیکه که در سالهای اخیر با غفلت از ظرفیتهای پیرامونی خود بهخصوص در حاشیه خلیجفارس و آسیای مرکزی و قفقاز، فرصتهای بیشماری را از دست دادهایم. از عوارض نگاه معطوف دستگاه دیپلماسی ما به غرب، فاصلهگرفتن همسایگان از ما و جایگزین کردن ایران با شرکای دیگر است. در بازار آسیای مرکزی و قفقاز، ترکیه جای ایران را گرفته است، به همین صورت، در عراق و افغانستان هم بازار ایران در حال کوچک شدن است. تهدیدهای قومیتی و جغرافیایی و همچنین تهدید تکفیریها با انتقال تروریستهای داعشی سوریه به قفقاز جنوبی، به همسایگی شمالغرب ایران کشیده شده است. در حاشیه خلیجفارس، رژیم صهیونیستی با فشار آمریکا موفق به تحمیل خود به کشورهای عربی این منطقه شده و پیشنهاد ایجاد پایگاه نظامی در کشورهای همسایه ما را داده است. همسایگان عربی ما به پیشنهاد گفتوگوی تهران توجه جدی ندارند و عدم حضور کشورمان در پیمانهای جدی اقتصادی و سیاسی منطقهای نیز بیش از گذشته احساس میشود.
دولت آینده، غیر از برنامه عملیاتی و مشخص برای مذاکرات با غربیها، برنامه جدی برای تعامل با همسایگان داشته باشد. منطقه آسیای مرکزی و قفقاز، ژئوکالچر ایران است و دیپلماسی عمومی صحیح و تکیه بر اشتراکات فرهنگی و آیینی در بازسازی وجهه ایران بسیار موثر خواهد بود. استفاده از زبان فارسی، تکیه بر ظرفیت دریای خزر در توسعه گردشگری و تبادل برنامهریزی شده توریست، دیپلماسی علمی مانند تبادل استاد و دانشجو و برقراری بورسهای تحصیلی و حتی برگزاری مدارس مشترک آکادمیک از جمله راههایی هستند که میتوانند برای جلب نظر همسایگان شمالی ایران جذاب باشند. وی همچنین افزود: در همکاری با اعراب باید از ظرفیت دوستان مشترک بهره بیشتری برده شود. معتقدم، عراق و عمان ظرفیت مناسبی برای ایجاد همگرایی بیشتر تهران با همسایگان جنوبی ما دارند.
خورسند به غفلت دستگاه دیپلماسی به ظرفیت شرق اشاره کرد و گفت: نکته مهم دیگری که همواره برای من سوال بوده این است که چین، روسیه و ایران، اشتراکات زیادی دارند و چرا ما از ظرفیت این اشتراکات غافل بودهایم؟. هنوز پاسخ این سوال را نیافتهام که چرا ایران نتوانسته، از شاخص «تحریم غرب» که سه کشور در آن مشترک و مورد تحریم هستند، برای ابزار دیپلماسی استفاده نشده است؟ البته اگر بخواهیم یک پاسخ مشخص به سوالات بدهیم، این خواهد بود که گذاشتن همه تخممرغها در سبد غرب، توجه به دیگر مناطق و همسایگان را از اولویت خارج کرد در حالیکه یکی از مولفههای قدرت و تضمین تمامیت ارضی هر کشور، دور کردن هر تهدید سیاسی و امنیتی از مرزها با تعامل سازنده با همسایگان است. ما در سالهای گذشته از این اصل غافل شدهایم. بنده همواره تأکید دارم که اگر مدعی هستیم زبان گفتوگو با دنیا را بلدیم، این زبان نباید به زبان انگلیسی با لهجه آمریکن محدود شود، بلکه ابتدا باید دری، پشتو، فارسی، ترکی و عربی را بلد باشیم.
این کارشناس روابط بینالملل، وجود دیدگاههای مختلف در عرصه سیاست خارجی برای انتخابات ریاستجمهوری آینده را لازم دانست و تأکید کرد: مردم و کارشناسان برای ارزیابی و رسیدن به نامزد اصلح، باید برنامه عملیاتی و دیدگاهی را انتخاب کنند که در عین تعامل با غربیها، در حوزه سیاست خارجی به شرقیها و همسایگان ایران اولویت بدهد. وی افزود: متاسفانه رایزنهای اقتصادی سفارتخانههای ایران ضعیف عمل کردهاند و انتظارات را برآورده نکردهاند. وزارت خارجه اخیرا با تغییر ساختار، معاونت اقتصادی ایجاد کرده که آنهم پاسخگوی نیاز ایران نبوده است. ظرفیتسنجی بازار و ایجاد زمینه حضور تجار در بازار کشورهای همسایه باید در سرلوحه کار رایزنهای اقتصادی سفارتخانههای کشور قرار گیرد ولی استفاده از افراد غیرمتخصص که حتی ظرفیتهای اقتصادی ایران را نمیشناسند، باعث شده، سهم ما از بازارهای همسایگان روزبهروز کاهش یابد.
وی در بخش پایانی این گفتوگو به موضوع برجام و لزوم برخورد منطقی با توافق هستهای اشاره کرد و اظهار داشت: برجام توافقی بود که با همه ضعفها و قوتهایش، ضمانت اجرایی لازم را نداشت. برجام دستاوردهای سیاسی برای کشور به همراه داشت و اتفاقا در این زمینه باید از دولت محترم و دستگاه دیپلماسی به دلیل پیگیریهای مجدانه، تقدیر شود اما ایرادی نیز به عزیزان دستاندرکار سیاست خارجی ما وارد است که آنهم ایجاد انتظار در گشایش بیاندازه در پسابرجام توسط دولتیها بود.
عدم ضمانت اجرایی در برجام باعث شد، خواست اقتصادی ایران برآورده نشود که این مهم، سرخوردگی اجتماعی و بیاعتمادی عمومی به وعدههای دولت را در پی داشت. دولت محترم باید سنجیدهتر با این توافق برخورد میکرد. متاسفانه نوع برخورد دولت با برجام، برای بودجه سال آینده نیز در حال تکرار است. بودجه۱۴۰۰ براساس انتظارات خوشبینانه از گشایشهای ناشی از توفیق دیپلماسی احتمالی ایران با طرف غربی و آنهم براساس پالسهای مثبتی که از سوی دولت جدید آمریکا دریافت شده، تنظیم شده است.
اینکه گفته میشود ۲میلیون و ۳۰۰هزار بشکه نفت خواهیم فروخت، شاید رخ بدهد ولی برای راه ورود پول این نفت، تدبیری شده است؟ تحریمهای بانکی ایران در زمان «باراک اوباما» نیز برقرار بود و اتفاقا در زمان ترامپ، همه منفذهای کوچک باقیمانده نیز بسته شد. اینکه دولت، برنامه برای حل مشکلات و محدودیتهای بانکی و فروش نفت داشته باشد بسیار خوب است اما برای چیزی که رخ نداده و هنوز در حد پالسهای دیپلماتیک است، برنامهریزی صورت میگیرد، دورنمای مالی سال۱۴۰۰ را برای ایران کمی تار کرده است.نقد دولت
نظرات و تجربیات شما لغو پاسخ
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.